گفتيم يکي از معجزات پيامبر اکرم(ص) معراج آن حضرت بود. در معراج يک جلسه پرسش و پاسخي بين خدا و پيامبر اکرم(ص) اتفاق افتاده و خداوند به سؤال پيامبر اکرم(ص) در مورد افضل اعمال که توکل بر خدا و راضي بودن به رضاي خداست پاسخ داده و در نکميل جواب به عوامل کسب محبوبيت اشاره فرمود بعد توضيح داده محبت خدا ذاتي است و تحت تآثير اعمال مردم قرار نمي گيرد. خداوند فرمودند محبوبين درگاه الهي ويژه هايي دارند يک همه چيز را با چشم خدايي مي بينند .
ادامه بحث: وَ لَمْ يرْفَعُوا الْحَوَائِجَ إِلَي الْخَلْقِ بُطُونُهُمْ خَفِيفَةٌ مِنْ أَکلِ الْحَرَامِ
محبوبين خدا حاجات را خود را از ديگران نمي خواهند. اشاره شد که ما در بحث توحيد ضعف اعتقادي داريم و خدا را کما هو حقه نشناخته ايم اگر بدانيم که : «. وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ . فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست هر چه بخواهد مى آفريند و خدا بر هر چيزى تواناست.» (سوره مائده، آيه17) و با اعتقاد بگوييم: « قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ بگو بار خدايا تويى كه فرمانفرمايى هر آن كس را كه خواهى فرمانروايى بخشى و از هر كه خواهى فرمانروايى را باز ستانى و هر كه را خواهى عزت بخشى و هر كه را خواهى خوار گردانى همه خوبيها به دست توست و تو بر هر چيز توانايى.»(سوره آل عمران ، آيه 26) . وقتي رئيس جمهور مياد دو گوني نامه با خود نمي برد. ما حاجات خود را از خدا مي خواهيم نه از رئيس جمهور
قران قصه هاي شنيدني دارد بر خلاف ما که قصه مي گوييم بچه بخوابد خداوند قصه مي گويد ما را بيدار کند . از بين قصه هاي قراني داستان حضرت موسي خيلي شنيدني است:
فرعون دهها کودک را به قتل رساند تا حضرت موسي(ع) به دنيا نيايد.
گر نگهدار من آن است که من مي دانم شيشه را در بغل سنگ نگه مي دارد
حضرت موسي(ع) در کاخ فرعون رشد يافت. يک روز بيرون از کاخ قدم مي زد که يکي از بني اسرائيل از او ياري خواست. موسي براي کنار زدن قبطي او را هل داد که از بد حادثه افتاد و مرد. دربايان دنبال موسي بودند که وي از مصر خارج شد. وي بدون توشه راه و سفر، با پاي پياده به سوي مَدْين روانه شد و چند روز بعد به آنجا رسيد. در مَدْين، گروهي از مردم را در کنار چاهي ديد که آب ميکشيدند. در کنار آنها دو دختر را ديد که دورتر از چاه ايستاده بودند. نزد آنها رفت و گفت: «چرا کنار ايستادهايد؟ چرا گوسفندهاي خود را آب نميدهيد» دختران گفتند: « مردها بر سر چاه هستند» حضرت موسي(ع) با سطل سنگيني که چند نفر آن را ميکشيدند، به تنهايي از آن چاه آب کشيد و گوسفندهاي ان دختران را آب داد.
حضرت موسي(ع) به زير سايهاي رفت و به خدا گفت: «رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَي مِنْ خَيرٍ فَقِيرٌ؛ پروردگارا! هر خير و نيکي به من برساني، به آن نيازمندم.»
دختران سريع نزد پدر پير خود که حضرت شعيب (ع) پيامبر بود، بازگشتند و ماجرا را تعريف کردند، شعيب يکي از دخترانش را نزد موسي (ع) فرستاد و گفت: «برو او را به خانه ما دعوت کن، تا مزد کارش را بدهم.» دختر در حاليکه با نهايت حيا گام برميداشت نزد او (ع) آمد و دعوت پدر را به او ابلاغ نمود.
موسي (ع) به سوي خانه شعيب حرکت کرد، در مسير راه، دختر که براي راهنمايي، جلوتر حرکت ميکرد، دربرابر باد قرار گرفت، باد لباسش را به بالا و پايين حرکت ميداد، موسي (ع) به او گفت: «تو پشت سر من بيا، هرگاه از مسير راه منحرف شدم، راهنمايي کن.»
به خانه رسيدند و بعد از شرح ماجرا، يکي از دختران شعيب (ع) گفت: «يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِي الأَمِينُ؛ اي پدر! او را استخدام کن، چرا که بهترين کسي را که ميتواني استخدام کني همان کسي است که نيرومند و امين باشد.»
شعيب گفت: «نيرومندي او از اين جهت است که او به تنهايي با سطل بزرگ آب کشيد، ولي امين بودن او را از کجا فهميدي؟» دختر جواب داد: در مسير راه به من گفت: پشتسر من بيا تا باد لباس تو را بالا نزند، و اين دليل عفّت و پاکي و امين بودن او است.
حضرت شعيب به حضرت موسي گفت: «من ميخواهم يکي از اين دو دخترم را به همسري تو درآورم» موسي حاجت خود را اعلام نکرد کلي گفت به هر خيري که نازل کني محتاجم خداوند هم با کرامت خود سه حاجت موسي(اشتغال، ازدواج و مسکن) در يک لحظه برآورده ساخت.
از خدا خواست خداوند هم اجابت فرمود. البته خداوند کارهاي خود را با اسباب انجام مي دهد. آب دادن به دختران و پيشنهاد يکي از دختران و پيشنهاد حضرت شعيب وسيله شدند براي برآوردن حاجت موسي(ع) محبوبين حاجت خود را به در ديگران نمي برند.
نکته دوم: آنها به غذاي خود توجه مي کنند مواظب هستند لقمه حرام نخورند.
نياز به غذا از جمله امور طبيعي انسان است. از ديدگاه اسلام، مال حرام اثرات سوئي بر جان، دل و خانواده انسان او مي گذارد.
به تصرف غير مجاز در اموال ديگران و کسب در آمد از طريق فروش اجناسي که خريد و فروش آنها خلاف شرع مقدس است کسب مال حرام گفته مي شود و به آن خوردن مال حرام يا لقمه حرام مي گوييم. مال حرام به سبب تاثير شگرف منفي که در زندگي بشر دارد، يکي از مباحث مهم در فقه زندگي است. انسان مسلمان موظف است در آنچه بهدست ميآورد دقت نمايد؛ چرا که هرچه بهدست ميآيد و وارد زندگي انسان ميگردد، با واسطه و يا بيواسطه، در غذاي انسان وارد ميشود و در درون شکم انسان جاي ميگيرد. وقتي لقمه حرام خورده شد هيچ عبادت و دعايي از انسان مورد قبول واقع نميشود و او ناخواسته در سراشيبي سقوط قرار ميگيرد.
در روز عاشورا وقتي که مردم به سخنان امام حسين (ع) گوش نمي دادند امام فرمودند: «واي بر شما! چرا ساکت نميشويد و سخن مرا گوش نميکنيد؛ در حالي که من شما را به راه هدايت دعوت ميکنم؟ کسي که از من اطاعت کند، هدايت ميشود و کسي که نافرماني نمايد، هلاک و کافر خواهد شد. شما مرا اطاعت نميکنيد، گوش به سخن من نميدهيد.» بعد حضرت در مورد علت آن ميفرماي.د: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَطُبِعَ عَلَي قُلُوبِکُمْ؛ [28]به تحقيق که شکمهاي شما از حرام پر شده و به قلبهاي شما مُهر (قساوت) زده شده است.»
بنابراين، از آيات و روايات استفاده ميشود که اگر بخواهيم فرزندان سالم، متديّن، خوشخلق و. داشته باشيم، ابتدا بايد منبع اقتصادي نيازهاي زندگي، حلال باشد و از لقمه حرام پرهيز شود تا تعليم و تربيت اثر گذار باشد.
يکي ازموضوعاتي که مي شود تدبر کرد آياتي است که در مورد خوردن و آشاميدن مي باشد. هميشه کنار کلوا واشربوا مطلبي مطرح شده است: « يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ؛ اى مردم از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد و از گامهاى شيطان پيروى مكنيد كه او دشمن آشكار شماست.»(سوره بقره، آيه168) و : « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد از نعمتهاى پاكيزه اى كه روزى شما كرده ايم بخوريد و اگر تنها او را مى پرستيد خدا را شكر كنيد.»(سوره بقره، آيه172) و همچنين: « وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَاَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَاَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ؛ و اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست و خرمابن و كشتزار با ميوه هاى گوناگون آن و زيتون و انار شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد از ميوه آن چون ثمر داد بخوريد و حق [بينوايان از] آن را روز بهره بردارى از آن بدهيد و[لى] زياده روى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد.»(سوره انعام، آيه141) و.
درس عروج از معراج پيامبر اکرم(1)
درس عروج از معراج پيامبر اکرم(2)
درس عروج از معراج پيامبر اکرم(2)
درس عروج از معراج پيامبر اکرم(3)
درس عروج از معراج پيامبر اکرم(4)
موسي ,مي ,ع ,خدا ,حضرت ,كه ,موسي ع ,يکي از ,را به ,خود را ,او را ,كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ ,عَلَى كُلِّ شَيْءٍ
درباره این سایت